زمان......
زمان ارابه ران
اسب آهنین دوازده بال استُ
برهمه چیز نقش میبندد
ودل را به پستویی سرد
دراعماق تاریخ میبرد
وبوی سکوت سکر آورسردابه های
تاریخ را به عمق جان میرساند .
ورقهای کهنه بی اندیشه را از قرنها
سکوت بی فرجام فرامیخواند
وخشن تر از شمشیر?
ارابه های مرگبارش را
برتن بی جان تاریخ میراند
وصدای شکستن استخوانهایش را
جشن میگیرد
وچه فریاد پر سکوتی را
به تماشا مینشیند
وزبان در کام تاریخ خشک وبی روح است
....ص...امیدی ...